پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
07 آبان 1402 - 11:44

«امید» در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب

بله، مشکلات در کشور وجود دارد امّا...
کد خبر : 15374

پایگاه رهنما:

رهبر معظم انقلاب در مقاطع مختلف درباره امید سخن گفته اند. در همین رابطه ایشان از ابتدای سال جاری تاکنون نیز در 6 سخنرانی مجزا، درباره «امید» سخن گفته‌اند. به عنوان نمونه وقتی فرمایشات رهبر حکیم انقلاب در سال جاری درباره کلیدواژه امید را در کنار هم قرار می‌دهیم، یک نقشه راه نمایان می‌شود. در حقیقت این فرمایشات همانند تکه‌های یک پازل است که وقتی آنها را در کنار هم قرار می‌دهیم، تصویری روشن و واضح، نمایان می‌شود:

راهبرد دشمن این است که ما به خودمان بدبین بشویم. حالا یکی از برادر‌ها اینجا راجع به مسئله‌ی امید صحبت کردند؛ البتّه صحبت خوبی هم بود، من رد نمی‌کنم آن صحبت را، امّا اینکه ناامیدی عمدتاً منشأ داخلی دارد، این را من قبول ندارم. بله، مشکلاتی در داخل حتماً وجود دارد و ما این مشکلات را می‌دانیم، امّا این‌جور نیست که این مشکلات، جوان دانشجوی پُرانگیزه را ناامید کند. جوان دانشجوی پُرانگیزه جور دیگری ناامید می‌شود؛ [آن وقتی که]استاد یا مثلاً فرض کنید فلان آدمی که تعهّدی ندارد، می‌نشیند پای دل جوان ــ به صورت فردی و البتّه همین کار به شکل دیگری به صورت جمعی و گسترده انجام می‌گیرد ــ که «شما به چه دلخوشی‌ای اینجا درس می‌خوانی؟ ول کن برو»! به جوان مبارز [میگوید:]«شما با دلار قیمت فلان قدر، تورم چندساله‌ی فلان مقدار، به چه امید و به چه دلخوشی‌ای اینجا درس میخوانی، کار می‌کنی؟». ناامیدی این‌جوری وارد می‌شود؛ این اثر می‌گذارد. البتّه پاسخ جوان مؤمن و مبارز و آگاه و هوشمند بی‌لکنت و رسا است که «بله، مشکلات در کشور وجود دارد [امّا]من درس می‌خوانم برای اینکه بنا دارم ده‌ها سال دیگر در این کشور عمر کنم، زندگی کنم و صد‌ها سال دیگر فرزندان من و نوه‌های من و ذرّیّه‌ی من و هم‌میهنان من در این کشور زندگی کنند؛ من می‌خواهم مشکلات را برطرف کنم؛ درس می‌خوانم برای اینکه مشکل را برطرف کنم؛ مبارزه می‌کنم برای اینکه مشکل را برطرف کنم»؛ جواب جوان مسلمان این است. امّا او، کار خودش را می‌کند و روی بعضی‌ها تأثیر هم می‌گذارد. این حالا یک مثال.

یک مثال دیگر؛ مثلاً فرض کنید چهار نفر سرمایه‌دار یا کارآفرین کشور را ترک کردند، پولشان را برداشته‌اند و رفته‌اند یک کشور دیگر. میگوید «آقا ببین! به چه امید شما می‌خواهی اینجا فعّالیّت اقتصادی بکنی؟ دارند می‌روند»! خب بله، چهار نفر رفته‌اند، چهل نفر مانده‌اند و دارند فعّالیّت می‌کنند. هزاران شرکت دانش‌بنیان دارد به وجود می‌آید، جوان‌ها دارند به کار جذب می‌شوند؛ واقعیّت‌های جامعه این‌ها است، امّا دشمن سعی خودش را می‌کند برای اینکه همه را ناامید بکند. خب این طرّاحی دشمن است. پس توجّه بشود که امروز طرّاحی دشمن، بدبین کردن ما به خودمان است. [میخواهند]به خودمان بدبینمان کنند؛ به دولتمان بدبین بشویم، به محیط دانشجویی‌مان بدبین بشویم، به مردممان بدبین بشویم؛ نه، کشور دارد حرکت می‌کند، حرکت خوبی هم می‌کند.

جوان‌های عزیز! راه روشن را با جدّیّت دنبال کنید؛ راه روشن انقلاب و اسلام و کشور و نظام و مانند این‌ها را با جدّیّت دنبال بکنید؛ کشور به شما‌ها نیاز دارد. [در این راه]احتیاج دارید به آرمان‌خواهی ــ یکی از این چند چیزی که واقعاً به آن نیاز است، آرمان‌خواهی است ــ احتیاج دارید به امید، احتیاج دارید به عقلانیّت. این [جور]است. آرمان‌خواهی یعنی همان [نگاه به]افق‌های دور که اشاره کردم؛ این اگر نباشد، [حرکت]امکان ندارد؛ «آرمان‌خواهی» موتور پیشران حرکت است؛ «امید» سوخت این موتور است؛ اگر امید نباشد، این موتور حرکت نمی‌کند، آرمان‌خواهی در دلش می‌ماند و غصّه‌اش را می‌خورد اگر امید وجود نداشته باشد؛ «عقلانیّت» هم فرمان این موتور است؛ باید با عقلانیّت فکر کنید و خردورزی کنید و پیش بروید. (بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان؛ ۲۹ فروردین ۱۴۰۲)

ارسال نظرات